انقلاب مشروطه و تحولات پس از آن به روایت دیگر
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۷۴۳۳۱۱
حمزه نوذری جامعهشناس و استاد دانشگاه در روزنامه شرق نوشت:
دو رویکرد متداول برای فهم جامعه ایران و تحولات آن به شکل عام و انقلاب مشروطه به شکل خاص که بیشتر پژوهشگران و نویسندگان ایرانی را تحت تأثیر قرار داده است، عبارتاند از: رویکرد دولتِ کمتر بازارِ بیشتر و رویکرد استبداد ایرانی.
در دهههای اخیر شیوه اندیشیدن بسیاری از ما درباره جامعه ایران و تحولات آن متأثر از این دو رویکرد بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رویکرد دولت کمتر بازار بیشتر، انقلاب مشروطه را براساس آشنایی ایرانیان با اندیشهها و مبانی فکری تجدد توضیح میدهد. از نظر حامیان این طرز فکر، تغییر در طرز تفکر روشنفکران و تجددطلبان ایرانی به سبب آشنایی با تمدن غربی علت اصلی شکلگیری انقلاب مشروطه است. براساس این رویکرد بر مبنای مناسبات تولیدی و طبقاتی نمیتوان تحولات جامعه ایران را درک کرد.
براساس این رویکرد، فکر ایجاد مجلس ناشی از تحول در اندیشه و تفکر تجددخواهان در درون دستگاه دولتی و تاحدی بیرون از آن بود. از نظر پژوهشگران و نویسندگان معتقد به رویکرد دولت کمتر بازار بیشتر، سردمداران و نظریهپردازان مشروطه عمدتا دیوانسالاران آشنا به اندیشه مدرن بودند که پایگاه اجتماعیشان بیشتر به مالکان ارضی برمیگشت نه تجار و صنعتگران؛ بنابراین نهضت مشروطه نه مبارزه طبقهای (بورژوا) علیه طبقه دیگر (فئودالیسم) بود و نه قیام ملت علیه دولت بلکه جنبشی بود اصلاحطلبانه که بهطور عمده ریشه در تجددطلبان درون حکومتی و نیز روشنفکران بیرون حکومت داشت؛ بنابراین فهم انقلاب مشروطه از مسیر آشنایی دیوانسالاران و تجددطلبان درون دربار که بهشدت تحت تأثیر پیشرفتهای غربی قرار داشتند، ممکن شد. در مقابل، پژوهشگران و نویسندگان رویکرد استبداد ایرانی مانند آبراهامیان معتقدند شالوده اجتماعی جنبش مشروطه اهمیت زیادی دارد و توده مردم نقش زیادی در انقلاب مشروطه بازی کرد.
همانگونه که گرامشی معتقد است حوادث و بستر تاریخی خاص هر کشور در آرایش میان جامعه مدنی، دولت و اقتصاد (بازار) تأثیرگذار است. آنگونه که گرامشی مینویسد عمل تاریخی را فقط انسان جمعی میتواند به انجام برساند و این عمل مستلزم وحدت فرهنگی و اجتماعی است. انقلاب مشروطه ناشی از وحدت تاریخی بین کارگزاران حکومتی، گروههای مختلف جامعه مدنی و وضعیت اقتصاد و بازار آن زمان بود. رابطهای که میان برخی عمال درون حکومتی و جامعه مدنی و بازاریان شکل گرفت، ایجاد انتظام در پراکندگی بود که به قول گرامشی بلوک تاریخی را به وجود آور د که نتیجه آن مشروطیت و شکلگیری مجلس بود. از اواسط قرن نوزدهم حضور و نفوذ کشورهای خارجی در جامعه ایران شکل متفاوتی به خود گرفت و بروز و ظهور فعالتری پیدا کرد که پیامد آن بهوجودآمدن جامه فعال ایرانی بود.
برخی پژوهشگران و نویسندگان به جامعه فعال ایرانی اشاره کردهاند اما توضیحی درباره آن ندادهاند. جامعه ایران بنا به شرایط اقتصادی آن زمان با حضور و نفوذ استعمارگران و ضعف حکومت داخلی برای محافظت از خود فعال شد. اعتراض به بهچوببستن تجار و بازرگانان و قراردادهای خارجی نشانهای از جامعه فعال و پویا در محافظت از خود در مقابل ضعف و حکومت و نفوذ کشورهای خارجی بود. جامعه فعال ایرانی در آغاز انقلاب مشروطه شکل منسجم و یکپارچه به خود گرفت که یکی از علتهای انتظام آن نفوذ کشورهای خارجی بود. چارچوب مناسب برای تحلیل نهضت مشروطه مشخصکردن آرایش بین جامعه مدنی، دولت و اقتصاد است.
بدون داشتن چنین رویکردی، تحلیل مشروطه ایرانی یا به ایدئالیسم صرف یا به شکلی از تحلیل مادی فروکاسته میشود. نمیتوان اینگونه تحلیل کرد که آشنایی برخی افراد درون و بیرون حکومت با اندیشه و تحولات غربی زمینه نهضت قانونخواهی را فراهم کرد و چند سال بعد آشنایی روشنفکران ایران با اندیشههای سوسیالیستی و ناسیونالیستی مشروطه را منحرف کرد؛ یعنی نهضت مشروطه و تحولات بعدی در جامعه ایران را به تحول در اندیشه روشنفکران فروکاست و جامعه مدنی فعال و گسترشیافته آن زمان را مورد توجه قرار نداد. نباید از یاد برد که منابع مادی تاجران و اصناف در خدمت حرکتها، اعتصابات و اعتراضات بود. نتیجه اینکه حضور و نفوذ کشورهای خارجی و مذهب تشیع در کنار ضعف حکومت منجر به شکلگیری جامعه مدنی پویا و انتظامیافته در آغاز نهضت مشروطه بود. خطاست اگر تحلیل نهضت مشروطه فقط براساس آشنایی روشنفکران ایرانی با اندیشههای غربی انجام شود. برای تحلیل نهضت مشروطه در کنار اهمیت روشنفکران، کارگزاران و مصلحان درون دولت باید به جامعه مدنی پویا و فعال نیز اشاره کرد. بخشی از شکلگیری نهضت مشروطه را میتوان در سطح آگاهی سیاسی جمعی از نیروهای درون حکومت تحلیل کرد. بخش دیگری از تحلیل باید در سطح نیروهای اجتماعی و جامعه مدنی انجام شود. ارتباط و تعاملی را که بین گروههای ناهمگن جامعه مدنی شکل گرفته، میتوان با توجه به واقعیتهای اقتصادی و بازار تفسیر کرد.
بخشی از واقعیتهای اقتصادی و بازار در واکنش به قراردادهای تجاری و اقتصادی با کشورهای خارجی معنا و مفهوم پیدا میکند. تحلیل مناسب برای درک نهضت مشروطه این نیست که فلان طبقه منافع خودش را منافع سایر طبقات معرفی کرد یا فقط نتیجه آشنایی روشنفکران ایران با اندیشههای جدید است. بحث این نیست که نهضت مشروطه انقلاب برپایه تحولات مادی است یا بر پایه تحول در اندیشه بلکه بحث ما این است که آرایش مناسب بین سه عرصه جامعه مدنی، دولت و اقتصاد (بازار) شکل گرفت که نهضت مشروطه را میتوان بر اساس آن تحلیل کرد. اما پژوهشگران و نویسندگان میتوانند درخصوص چگونگی شکلگیری آرایش مناسب تحقیق کنند. به عبارتی نحوه تعامل و ارتباط بین سه عرصه موضوع بحث است. خلاصه اینکه سرنوشت جامعه را آگاهی گروهی از روشنفکران رقم نزد بلکه نیازهای جامعه تحول را رقم زد. همه برای دفاع از جامعه برخاستند و موفقیت نیز حاصل شد. باید بر واقعیت آرایش مناسب بین جامعه مدنی، دولت و اقتصاد برای تحلیل جامعه ایران و نهضت مشروطه پافشاری کرد به این دلیل که تحلیل جامعتری فراهم میکند.
فروریختن آرایش مناسب پس از پیروزی مشروطه
همانگونه که بیان شد، آرایش مناسب بین جامعه مدنی، دولت و اقتصاد انقلاب مشروطه را رقم زد اما این آرایش پس از پیروزی نهضت مشروطه دوام نیاورد. سؤال مهم این است که در طول 15 سال پس از انقلاب مشروطه تا شکلگیری حکومت رضاخان چه شرایط و رخدادهایی شکل گرفت که تنظیم جامعه ایرانی دگرگون شد و زمینه برای آرایش نامناسب در زمان حکومت رضاخان فراهم شد؟ شرایط چگونه رقم خورد که آرایش جامعه ایرانی بر پایه یک دولت مقتدر بدون جامعه مدنی قوی مبنا قرار گرفت؟
این دوره تاریخی بسیار مهم و اساسی است به این دلیل که آرایش مناسب قبلی فروریخت و آرایش نامناسبی شکل گرفت که تاکنون بهجز دورههای تاریخی کوتاهی به درازا کشیده شده است. روایت غالب از این دوره چنین است که جامعه ایرانی بر اساس چرخه استبداد، فروپاشی استبداد، هرجومرج و پدیدآمدن استبداد جدید باید فهمید. این رویکرد، گرایش جامعه ایرانی به هرجومرج و عادتهای قدیمی تفرقه و عدم انسجام و همکاری اجتماعی را مسئله اساسی میداند. روایتی دیگر از آشفتگی این دوره بر اساس ویژگی شخصیتی افراد استوار است نخبگان و روشنفکران خصلتهای پیدا کردند که جامعه ایرانی را از آرایش مناسب خارج کرد.
کسروی معتقد است رفتارهای متعصبانه و رادیکال، کژاندیشی، ناراستی و خودخواهی برخی افراد جنبش مشروطه را بیاثر ساخت مکی در کتاب تاریخ بیستساله ایران مینویسد «دستگاه مشروطه که (با تبدیل اسم و صورت) بهدست رجال دوره استبداد و ملتزمین رکاب (قبله عالم) اداره میشد فرسوده و زنگزده بود و نمیتوانست آرزوهای نسل جوان را برآورده سازد... امواج امید و تمایلات طوفان نسل جوان به صخره نابودکنندهای برخورد و با صورتی رقتآور متلاشی و محو میگردید. این صخره نابودکننده عبارت از سستی و تسامح و ضعف نفس رجال کشور بود که فاقد جسارت و جرأت بودند». برخی نیز معتقدند گرایش روشنفکران و نخبگان ایرانی به سمت اندیشه جمعگرایی (سوسیالیسم و ناسیونالیسم) تیر خلاص را به مشروطه ایرانی زد.
بر اساس این طرز فکر، جامعه مدنی آنزمان یعنی روزنامهها، اصناف، اتحادیهها مبتلا به رادیکالیسم و اندیشه جمعگرایی شدند که نتیجه آن دولت بزرگ بازار کوچک و اقتصادمداری بود. این تفکر بیش از همه سوژه و کارگزاران انقلاب مشروطه را مسبب ناتمامی و ناکامی مشروطه ایرانی میدانند. بر اساس این رویکرد، روشنفکران ایرانی استبداد قدیم را با هدف حاکمیت قانون از میان برداشتند اما با رفتار و تفکرات جمعگرایی زمینهساز استبداد نوینی شدند. تفکری که ظهور و بروز جمعگرایی در این دوران را سبب ظهور استبداد نو میداند جامعه مدنی (تعداد فزاینده جمعیتها و انجمنهای مستقل، شکلگیری نشریات مستقل) را جزئی از مشکل این دوره و ظهور دولت استبدادی نوین میداند.
برای تحلیل این دوره و توضیح آشفتگیها از ضعف دولت و عامل خارجی سخن گفته شده است اما ارتباط رخدادها توضیح داده نشده است. در برخی متون کشمکش و تفرقه بین گروههای مختلف جامعه بهویژه نخبگان جدید و سنتی عامل اصلی ضعف دولت مرکزی تلقی شده است که درنهایت ایلات و ایالات در مقابل حکومت مرکزی قد علم کردند که یا حکومتهای خودمختار و مستقل تشکیل دادند یا مشغول نبرد بر سر زمین شدند که البته تهدید خارجی و وضعیت جدید بینالمللی نیز در ضعف حکومت مرکز نقش داشته است. این روایتها تحلیل درست اما ناقصی از این دوره ارائه میکنند. در این دوره تاریخی رخدادهایی به وجود آمد که آرایش مناسب قبلی را بههم ریخت و شرایط به گونهای رقم خورد که آرایش نامناسب از درون آن زاده شد.
این وضعیت تنها مختص ایران نبود، برخی کشورها نیز به چنین مسئلهای دچار شدند. برای مثال، آرایش نامناسب در جامعه آلمان پس از جنگ جهانی اول نیز شکل گرفت اما تفاوت در این است که آنها توانستند آرایش مناسب بین جامعه مدنی، دولت و اقتصاد را بعد از جنگ جهانی دوم رقم بزنند و آن را مدام بازنگری کنند اما جامعه ایران تاکنون نتوانسته است به آرایش مناسب بین این سه عرصه دست یابد. هرچند این نکته باید مدنظر باشد که تفاوتهای اساسی بین جامعه ایران و آلمان وجود داشته و دارد.
رویکرد چرخه استبداد و هرجومرج یا رویکرد دولت بزرگ بازار کوچک که گرایش روشنفکران ایرانی به تفکر جمعگرایی را دلیل اصلی انحراف نهضت مشروطه میداند، در فهم جامعه ایران کاستیهایی دارند و نتوانستهاند رابطه میان رخدادهای آن دوره را بهخوبی تبیین کنند. در هر دو رویکرد، جامعه مدنی و رابطه آن با دولت و اقتصاد از تیررس فهم دور میشود. مداخله کشورهای قدرتمند پس از انقلاب مشروطه شکل جدیدی به خود گرفت. در اوایل این دوره روسیه و انگلستان از بیم قدرتگرفتن آلمان اختلافات را کنار گذاشتند و با هم متحد شدند و این اتحاد باعث شد ایران را به سه بخش تقسیمبندی کنند.
در ادامه و با شروع جنگ جهانی اول در ایران مداخله نظامی کردند و بعد از انقلاب شوروی و عقبنشینی این کشور از شمال ایران، انگلستان سعی کرد قرارداد یکطرفهای را به ایران تحمیل کند. همه اینها در کنار رخدادهای دیگر باعث ضعف دولت مرکزی ایران شد. مداخلات کشورهای قدرتمند در ایران که تا قبل از این جامعه فعال ایرانی را شکل داده بود، اینبار در تلاقی با دولت ضعیف و قحطیهای مستمر، فقر گسترده و شیوع بیماریهای مسری مانند آنفلوانزای اسپانیایی که در اواخر جنگ جهانی اول در خیلی از کشورها افراد زیادی را به کام مرگ کشاند و شدتگرفتن وبا که گفته میشود نزدیک به دومیلیون ایرانی براثر قحطی و بیماری مردند؛ یعنی ۱۵ تا ۲۰ درصد جمعیت ایران در آن زمان، آرایش مناسب قبلی را بههم ریخت. برای فهم فروپاشی آرایش مناسب باید به رخدادها و رابطه آنها با هم توجه شود.
چرخه استبداد و هرجومرج و اندیشه جمعگرایی نمیتواند توضیح کاملی از این دوره تاریخی مهم ارائه کند. مداخله و تصرف ایران توسط کشورهای استعمارگر، قحطی و فروپاشی اقتصاد، همهگیری بیماری آنفلوانزا با هم تلاقی کردند و در این تلاقی آرایش مناسب نهضت مشروطه فروریخت و آرایش نامناسب بعدی (حکومت پهلوی) شکل گرفت. لازم است ارتباط این رخدادها که زمینهساز آرایش نامناسب جامعه ایرانی شد بیان شود که پژوهش مفصل دیگری لازم است تا به تفصیل توضیح داده شود. در این دوره دولت فاقد منابع اقتصادی بود و فقط چشم کمک به دولت خارجی داشت و عملا از طریق پولی که از کشور انگلستان دریافت میکرد، میتوانست حقوق کارمندان خود را پرداخت کند.
کسری بودجه دولتهای این دوره به اوج خود رسیده بود بهگونهای که بهنظر میرسید کسری بودجه هیچ علاجی ندارد. در این دوره مداخله کشورهای استعمارگر در ایران با ظهور قدرتهای جدیدی مانند آلمان صورت دیگری پیدا کرد. ابتدا همکاری دو کشور قدرتمند انگلیس و روسیه ایران را به سه حوزه (حوزه تحت نفوذ روسیه، حوزه تحت نفوذ انگلیس و حوزه بیطرف) تقسیمبندی کردند. کشورهای استعماگر از سال 1907 تا زمان جنگ جهانی اول سعی کردند با انقلابیون و ملیگرایان ایرانی مبارزه کنند.
در طول همین دوره کشورهای قدرتمند در سیاست ایران برای نخستین بار دست به مداخله نظامی هم زدند. دولت آنقدر ضعیف شده بود که امکان برقراری نظم ممکن نبود و عملا دولت به روسیه بهویژه بریتانیا وابسته شده بود. در آغاز جنگ جهانی اول ایران ظاهرا کشوری مستقل بود. لنین درباره وضعیت ایران در این زمان مینویسد ۹۰ درصد ایران مستمره است. در طول جنگ جهانی اول ایران صحنههای نبرد میان نیروهای بریتانیا و روسیه و آلمانیها و عثمانیها بود. آلمانیها و تاحدی عثمانیها نیز در ایران نفوذ بیشتری پیدا کرد.
روسها تا قبل از جنگ جهانی اول عملا شمال ایران تا نزدیکی اصفهان را با حمله نظامی در اختیار گرفته بودند. انگلیسیها نیز در جنوب ایران مشغول نبرد با آلمانها بودند و عثمانیها نیز در شمال غرب ایران مداخلات نظامی داشتند. ایران در طول جنگ جهانی اول ویران شد. خسارتهای مالی و مادی ایران در طول جنگ جهانی اول ۳۰برابر درآمد هرساله ایران بود؛ یعنی رقمی در حدود ۴۰۰ میلیون تومان. هیچ دولتی بیش از یک یا دو سال دوام نمیآورد. جنگ جهانی اول و ویرانیهای آن، شیوع بیماری آنفلوانزای اسپانیایی، شدتگرفتن وبا و قحطی و درنهایت دول ضعیف و درمانده آرایش مناسب بین جامعه مدنی، دولت و اقتصاد را در ایران به هم ریخت. اینگونه تلقی شد که بیش از همه به دولت مقتدر و دست نیرومند نیاز است و کمتر توجهی به این شد که دولت مقتدر در کنار جامعه مدنی قوی راهحل غلبه بر مسائل است.
اینگونه تلقی شد که مشروطه ایرانی موفق شد حکومت قانون را ایجاد کند اما در زمینه دولت مدرن موفقیتی حاصل نشد، تنها راه غلبه بر ناکامیها و بینظمیها و ساماندادن امور رویکارآمدن یک مصلح مقتدر است که با زور و اجبار و از بالا نظم را ممکن کند و ایران را در مسیر پیشرفت قرار دهد. نگاهی به روزنامهها و مطالب آن زمان نشان میدهد که برای بیشتر نخبگان چنین چیزی امری طبیعی و اجتنابناپذیر بود. تلقی این بود که ایران نیازمند کسی است که فکر نوین دارد و قوی و قدرتمند باشد.
به عبارتی، دست نیرومند زمزمه همگانی شده بود. فرخییزدی از جمله معدود افرادی بود که نسبت به راهحل دولت خودرأی بدون مردم قدرتمند هشدار داده بود. وی در نشریه طوفان این رباعی را در جهت تکمیل سخنان خود آورده است: ما دایره کثرت و قلت هستیم/ ما آینه عزت و ذلت هستیم/ تو در طلب حکومت مقتدری/ ما طالب اقتدار ملت هستیم.
منبع: فرارو
کلیدواژه: پژوهشگران و نویسندگان نفوذ کشورهای خارجی روشنفکران ایران بین جامعه مدنی انقلاب مشروطه آرایش نامناسب مشروطه ایرانی جنگ جهانی اول جامعه ایران دولت و اقتصاد جامعه ایرانی جنگ جهانی اندیشه ها نهضت مشروطه فعال ایرانی رویکرد دولت برای تحلیل جامعه فعال دو رویکرد جمع گرایی هرج ومرج شکل گرفت شکل گیری آن زمان بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۴۳۳۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در ۸ سال دولت احمدینژاد، قیمت نان ۳۲ برابر شد!
به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که در نشست بررسی کتاب «تسخیر دولت» نوشته «الگزاندر هرتل فرناندز» و ترجمه «فاطمه قابل رحمت» سخن می گفت، ضمن واکاوی نظری و عملی این پدیده تصریح کرد: ما باید آرام آرام و به صورت فزاینده کاری کنیم که به این اجماعی ملی بریم که مهم ترین ابزار برای غلبه بر چالش ها و تحقق اهداف، ابزار اندیشه، خرد و دانایی است. نوع مواجهه ما و آمریکا را وقتی انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد بررسی کنید، وقتی آمریکایی ها متحد استراتژیک در یک منطقه استراتژیک را از دست دادند، ابتدا شورای روابط خارجی آمریکا پروژه بسیار بزرگ و گران قیمتی را با موضوع بررسی علمی این مسئله و دادن پاسخ های راهگشا به این پرسش که حکومت آمریکا در تنظیم روابط خود با رژیم دست نشانده پهلوی در کجاهای کار اشتباه کرده بود کلید زد، آن ها نقطه عزیمت خود را مسئله دانایی قرار دادند و نتیجه این شد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز دیگر هیچ متحد استراتژیک خود را از دست نداده است.
وی افزود: آن ها این مسئله را یک کانون آسیب در نظر گرفتند و برجسته ترین و شناخته شده ترین ایران شناسان را از سراسر دنیا بسیج کردند تا مطالعاتی انجام شود که بخش هایی از اندیشه تاریخی نظری هایش به زبان فارسی هم ترجمه شده است. در همین رابطه به کتاب «ریشه های انقلاب ایران» نوشته «نیکی کدی» می توان اشاره کرد و حقیقتا در سراسر ایران نمی توان چندان افرادی را معرفی کرد که به اندازه این فرد، مطالعات و مشاهدات بسیار عمیق و تالیفات پرشمار داشته باشد. اینکه آن ها می توانند منافع خود را در همه جای دنیا دنبال کنند، ریشه در این دارد که آن ها به نهاد علم، پژوهش و دانایی اهمیت می دهند و می گویند برای ما مهم این است بدون توجه به گزینش عقیدتی، به صلاحیت های او بها دهید.
از نگاه های صفر و یکی به ویژه در ساحت اندیشه فاصله بگیریم
با حذف و سانسور، از کجا، به کجا سقوط کردیم...
این اقتصاددان با بیان اینکه این اقدام شعور بسیار بزرگی می خواهد، اضافه کرد: نیاز شدیدی داریم که از نگاه های صفر و یکی به ویژه در ساحت اندیشه فاصله بگیریم. چه سقوط اندیشه ای قبیحی در جمهوری اسلامی محسوب می شود که در حالی که مطهری در یکی از سخنرانی های قبل از انقلابش قسم جلاله خورد و گفت اگر جمهوری اسلامی تاسیس شود من خودم برای معرفی مارکسیسم در دانشکده الهیات تلاش می کنم تا یک استاد بسیار باورمند و با کیفیت مارکسیست بیاورند و آموزش دهد. ببینید ما از آنجا به کجاها سقوط کردیم و دامنه حذف، سانسور و زیر فشارگذاشتن اندیشه ها به کجا رسیده است.
خودزنی با رگهای بیرون زده و نهایت نادانی
مومنی اظهارداشت: معلوم است که در چنین چهارچوبی وقتی برای حل مسائل پیچیده تان با رگ های بیرون زده، اما با نهایت نادانی و بی اعتنایی به حکمت های اداره جامعه در یک محیط پرتنش و بسیار پیچیده اقدامی می کنید، خودزنی می کنید. اگر بعضی ها این مسائل را متوجه نمی شوند، شاید هم متوجه می شوند اما منافعشان با منافع ملی مغایرت دارد، مسئولان کلیدی کشور و به ویژه نهاد های نظارتی کمک کنند.
می گویند برویم کتاب های اقتصادی مطهری را خمیر کنیم!
هم کشور را به ورطه نابودی می کشانند و هم آبروی دین خدا را می برند
این عضو هیات علمی دانشگاه ادامه داد: دکتر شریعتی هم مانند مرحوم مطهری تلاش می کرد مسلمانان را به سمت این بلوغ بکشاند. نهایت بیچارگی است که امروز برخی حتی اندیشه های شریعتی را تحمل نمی کنند و حتی به جای اینکه اندیشه های اقتصادی مرحوم مطهری را نقد کنند، می گویند برویم کتاب هایش را خمیر کنیم! با کمال تاسف، از آنجا که این ها برچسب دینی به اقداماتشان می زنند هم کشور را به ورطه نابودی می کشانند و هم آبروی دین خدا را می برند.
مومنی سخنرانی دکتر شریعتی با عنوان «به سر عقل آمدن سرمایهداری» را تاریخ ساز و از شاهکارهای او برشمرد و خاطرنشان کرد: در آن شرایطی که ما آن را درک کردیم و نسل بعد از ما درک ضعیفی از آن دارد، که در آن اندیشه کمونیستی جزء معتبرترین و محبوب ترین اندیشه ها در میان بخش بزرگی از جمعیت روشنفکران جهان بود، اتحاد جماهیر شوروی با آن قدرت شانه به شانه بلوک غرب و به ویژه آمریکا حرکت می کرد و برآوردهایی وجود دارد که می گوید در آن شرایط بیش از دو، سوم حرکت های آزادی بخش در کشورهای در حال توسعه به شکلی با سوسیالیسم و اتحاد جماهیر شوروی ارتباط داشته اند، مطرح کردن این ایده توسط دکتر شریعتی بسیار هوشمندانه و شجاعانه بود.
به گفته این استاد دانشگاه؛ دکتر شریعتی در این خطابه گفت خدمتی که مارکس به نظام سرمایه داری کرد قابل مقایسه با خدمات هیچ یک از شیفتگان نظام سرمایه داری نیست. او در مقام مقایسه این استدلال را مطرح کرد که هم مارکس و هم پیروان او در ساحت اندیشه و عمل، شمشیر را علیه نظام سرمایه داری از رو بسته بودند با این حال، آمریکایی ها اجازه دادند اندیشه مارکسیستی در دانشگاه ها و مراکز دانشگاهی شان حضور داشته باشد و محصول عرضه کند.
مومنی اضافه کرد: هدف آن ها این بود که آن ها که تا این اندازه نسبت به نظام سرمایهداری آلرژی دارند جزئی ترین کانون های آسیب پذیری نظام سرمایهداری را برملا کنند، بعد نقدهای آنها بررسی شود و مسائلی که می تواند اساس سرمایه داری را تهدید کند، را برطرف می کنند و این کار را هم کردند. حتی ذیل مفهوم «دولت رفاه»، معطوف کردن بخش هایی از سود سرمایه به رفاه عمومی و دستمزد نیروی کار، بقای نظام سرمایهداری را تضمین کردند. در طرف دیگر اندیشه سوسیالیستی چون هرجا که رفت با عنصر استبداد، سرکوب و جلوگیری از آزادی اندیشه گره خورد، بلوک شرق فروریخت. کار نظام سرمایهداری به جایی رسید که کسی در استاندارد «فوکویاما»، مقاله و سپس کتاب «پایان تاریخ» نوشت.
جامعه دچار پس افتادگی اندیشه ای و عملکردی خطرناک و نگران کننده شده است
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با تاکید بر اینکه بسیار غم انگیز است که گویی بخش هایی از ساختار قدرت در ایران، هنوز این مسائل بسیار ابتدایی که ۵۰ تا ۷۰ سال پیش، ذخیره دانایی اهل علم به آن رسیده بود و آن را ترویج می کرد را هم نمی دانند و نمی خواهند بدانند و جامعه ما دچار پس افتادگی اندیشه ای و عملکردی خطرناک و نگران کننده شده است.
وی با بیان اینکه برای پدیده تسخیر دولت، سه کلید اصلی وجود دارد، تاکید کرد: هر میزان این مسائل را نشر دهیم و به ویژه، سطح درک حکومتگران گرامی از این مسائل بالاتر رود، منافع بسیار بزرگ به این جامعه می رسد. یک عده افراد تندرو که متاسفانه فاقد بنیه اندیشه ای و تحلیلی حداقلی هستند، ممکن است بگویند با انتشار این کتاب که به عدالت اجتماعی می پردازد به ترویج اندیشه آمریکایی کمک شده است، این بساط ها که متاسفانه ما با آنها روبرو هستیم، بسیار شرم آور و غیراخلاقی و ضداسلامی است.
نقش تعیین کننده به «پول» دادن، منشا آسیب های بسیار بزرگ و ناپایداری های وسیع شده است
مومنی تاکید کرد: در کتاب «تسخیر دولت» آمده که سازوکارهایی پدیدار شده که در آن، به شیوه های نامرئی و غیرمستقیم در عرصه سیاست گذاری حیات جمعی، «پول» نقش تعیین کننده پیدا می کند و این مسئله منشا آسیب های بسیار بزرگ و ناپایداری های وسیع شده است. یعنی کسانی که در جایگاه امنای مردم نشسته اند، پول می گیرند ناموس فروشی و عقیده فروشی می کنند و علیه منافع عامه مردم کمک می کنند تا قاعده های سرمایه سالارانه و ضدمردمی به تصویب برسد.
شاه سقوط کرد، چون کانونهای تجهیزکننده منابع مادی به تسخیر غیرمولدها درآمده بود
این استاد اقتصاد با بیان این پرسش که آیا ما در معرض این آسیب نیستیم، گفت: اگر خواستید در این زمینه کارهای جدی کنید، اکنون بیشمار کتاب در این زمینه وجود دارد که از درخشان ترین آنها کتاب دکتر «حسین بشیریه» در ارزیابی آسیب شناختی از چرایی و چگونگی سقوط رژیم پهلوی است که در آن می گوید این رژیم سقوط کرد چرا که تمام کانون هایی که به تجهیز منابع مادی چه ارز و چه ریال می پرداخت، به تسخیر غیرمولد ها در آمده بود و توضیح می دهد که سیاست های پولی، مالی و تجاری دوره پهلوی علیه بخش های مولد و علیه منافع فرودستان یا اکثریت فقیر جامعه عمل می کرد و این ها را با جزئیات در کتاب خود شرح داده است.
تسخیر کانون های تصمیم گیری، تبدیل به پدیده فراگیر جهانی شده
از نظام تصمیم گیری نسبت به حیاتی ترین مسائلش حساسیت زدایی کرده اند
وی با اشاره به بخشهایی از کتاب «فساد در نظام سرمایه سالار» که در آن توضیح داده شده تسخیرشدگی و به تسخیر درآمده شدن کانون های تصمیم گیری و تخصیص منابع، تبدیل به پدیده فراگیر جهانی شده است، اضافه کرد: در این کتاب نشان داده شده که در کشورهای صنعتی و در حال توسعه این موضوع مسئله بسیار رایجی است. او توضیح داده آنها چگونه فریبکارانه و با مضمون ضد توسعه ای و ناپایدارساز، منافع سوداگران بخش های مالی را محور قاعده گذاری ها کرده اند و از طریق آن، مافیاها را قدرتمند کرده اند. وجه مشترک آنها با تکیه بر مافیاهای رسانه ای که از آنها پشتیبانی می کند این است که نظام های تصمیمگیری را به ویژه در کشورهای در حال توسعه، نسبت به حیاتی ترین مسائل مبتلا به شان حساسیت زدایی کرده اند و مسائلی که منحصرا منافع مافیاها و سوداگران مالی و غیرمولدها را تامین می کند را به قوانین و مقررات در کشور تبدیل کرده اند این کار در مقیاس جهانی انجام شده است.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: عنصر دومی که به عنوان پیامد تسخیر مستقیم ساختارهای قدرت و نظام تخصیص منابع از سوی مافیاها و سرمایه سالاران مطرح می شود، این است که وقتی این کار انجام می شود احساس سرخوردگی فراگیر پدیدار می شود؛ چرا که وقتی به سختی دولت ها را تغییر می دهیم و یا اگر توان کمی داریم، دو یا سه فرد خاص را در ساختار نهاد قدرت تغییر می دهیم، می بینیم آنها که به جای قبلی ها آمده اند یک کاری می کنند که بگوییم صد رحمت به قبلی ها!
رد پای تسخیرشدگی در تداوم اجرای سیاست تعدیل ساختاری
در باتلاق گسترش فقر و نابرابری و وابستگی های ذلت آور فروتر می رویم
مومنی گفت: از این دریچه به وضعیت خود نگاه کنیم آیا جای درنگ ندارد که مثلا در ۳۵ ساله گذشته در ایران چند دولت داشته ایم که در موضع شعار و اعلام مواضع در زمینه های مختلف، حرف هایشان فاصله زیادی با یکدیگر دارد، اما همه آن ها با شدت و ضعف متفاوت از منطق منحط تعدیل ساختاری برای اداره اقتصاد ایران استفاده کرده اند. به همین علت است که اکنون شاهدیم مکررا در باتلاق گسترش و تعمیق فقر و نابرابری های ناموجه و وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج فروتر و فروتر می رویم. این یک پدیده است.
پدیده تسخیر دولت را جدی بگیریم
این اقتصاددان کتاب «سقوط نظم نئولیبرال» نوشته «گری گرستل» ترجمه «فرخ قبادی» را خارق العاده و درخشان توصیف کرد و ادامه داد: این کتاب، نشان می دهد به اعتبار شبکه نفوذی که در نظام سیاست گذاری اساسی آمریکا ایجاد شده، گاه در دولت ها و مجلس های دموکرات، مصوبه های افراطی سرمایه سالار به تصویب رسیده که هیچگاه جمهوریخواهان جرات نکرده بودند آن ها را در دستور کار قرار دهند. از این زاویه به اهل خرد و دانایی و آن ها که دلسوز توسعه کشور هستند توصیه می کنم بررسی کنند که خارج کردن بخش های وسیعی از نیروی کار ایران از شمول امتیازات قانون کار در کدام دولت و مجلس تصویب شد. بررسی کنید امتیاز بانک های خصوصی را چه کسانی و با چه شعارهایی در این کشور راه انداختند و چه کارهایی کردند. اگر فکر می کنید، مسئله از کارکرد انداختن و بیخاصیت کردن ساختار قدرت و آن ها را به اسارت رانت خورها رباخوارها دلال ها درآوردن برای جامعه ما مسئله قابل اعتنایی است، پس ما باید پدیده تسخیر دولت را جدی بگیریم.
پدیده بی خاصیت شدن و از کارکرد افتادن دولتها در ایران کاملا محسوس است
نسبت به پدیده تسخیر دولت حساس شویم
مومنی توضیح داد: تسخیر شدگی ساختار قدرت در نحوه مواجه شدن با بحران ۲۰۰۸ که در آن فقط در عرض ۱۲ ماه اول پس از بحران، رقمی معادل ۴۷ هزار میلیارد دلار از بازارهای مالی جهانی ارزش زدایی شد اینگونه بود که تمام پس انداز خانوارها و افرد بیپناه و سرمایه سهامداران خرد دود شد و به هوا رفت، اما کنگره جلسه گذاشت و چند صد میلیارد دلار را میان همان موسسه ها و سوداگران بانکی و بیمه ها توزیع کرد! با اینکه فقرا بودند که به خاطر این بحران بیخانه شدند، اما کسانی تحت عنوان بحران چاق شدند که خودشان مسبب بحران بودند. پدیده بیخاصیت شدن و از کارکرد افتاده دولتمردان و دولت ها در ایران ۱۰۰ پله محسوستر از کشورهای دیگر است. باید به این مسئله حساس شویم و اوضاع و احوالمان را از تخریب شدیدتر مصون بداریم و اگر شد قدری بهبود دهیم. اینگونه نباشد که بهبودی اندک هم جزء حسرت های جامعه ما شود.
تسخیرشدگی دولت، عامل بی اعتنایی به نیازهای واقعی جامعه است
وقتی دولت تسخیر می شود، چاق تر کردن دلالها، رباخورها و مافیاها در دستور کار قرار می گیرد
دغدغه های کلیدی بخشهایی از دولت و مجلس همخوانی با مسائل حاد جامعه ما ندارد
وی با بیان اینکه در این کتاب آمده وقتی تسخیر دولت اتفاق می افتد مشخصه کلیدی جهتگیری های سیاست گذاری و قاعده گذاری ها این است که به شرایط واقعا موجود جامعه و نیازهای واقعا موجود آن کم ترین اعتنا می شود، تصریح کرد: هدف این است که دلال ها، رباخورها، مافیاها و وارداتچی ها چاق تر و چاق تر شوند. این هدف دنبال می شود و به اینکه واقعا نیاز جامعه ما چیست اعتنای بایسته نمی شود. از این زاویه مسائل حاد و تهدیدهای کشنده جامعه ما را با دغدغه های کلیدی بخش هایی از دولت و مجلس مقایسه کنید.
تجربه حکومت یک دست را زیر ذره بین بگذارید
عبرت آموز است
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ادامه داد: تعجبی نیست آن ها که منافعشان را دنبال می کنند راجع به این مسئله حرفی نزنند، اما اهل خرد و دانایی و دانشگاهیان پژوهشگران ما هم نمی خواهند راجع به این مسئله فکر کنند که آیا تصادفی است که مطابق گزارش بانک جهانی که مرکز پژوهش های مجلس هم روی آن صحه گذاشته، سال ۱۳۸۵ یعنی اولین سال پس از مسئول شدن یک بینش و دولت خاص، رتبه ایران از نظر شاخص عملکرد محیط زیستی که کیفیت محیط زیست را نشان می دهد ۵۳ بوده و سال ۱۳۹۱ در سال پایانی همان دولت، رتبه جهانی ایران از نظر کیفیت محیط زیست از ۵۳ به ۱۱۴ سقوط کرده است. اگر تجربه حکومت یک دست را زیر ذرهبین بگذاریم عبرت آموز خواهد بود.
در هشت سال دولت احمدی نژاد، قیمت نان ۳۲ برابر شد
مومنی تاکید کرد: عزیزان با شعار اینکه نان را سر سفره مردم بیاورند روی کار آمدند و در همان ۸ سال، به صورت نمادین قیمت نان ۳۲ برابر شد! آیا این ها چیزهای کوچکی است که هیچ حرفی درباره آن زده نمی شود! گفت می خواهم فقط عدالت برقرار کنم همان دولت در گزارشی اعلام کرد در ماه های پایانی مسئولیتش شاخص فلاکت در ایران دو برابر ماه های اولی شد که او مسئولیت بر عهده گرفته بود. باید از آن هایی که گزافه گویی می کنند و با شعارهای توخالی و پوچ، ایران را در معرض هزینه های غیرعادی قرار می دهند و رفتارهای مشکوک دارند و فشارهای تحریمی را کاغذ پاره می نامند و بلایایش را جامعه به صورت بین نسلی متحمل می شود، از دریچه مفهوم تسخیرشدگی دولت نگاه کرد و باید عبرت آموز باشد.
عملکرد دولت احمدی نژاد را چگونه می توان با پدیده تسخیرشدگی دولت توضیح داد!
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی بیان اینکه چرا نباید راجع به این ها فکر و بحث کنیم و سطح دانایی هایمان را بالا ببریم تا دوباره در چنین چاله هایی نیفتیم توضیح داد: مهر سال ۱۳۹۲ که این دولت با دولت بعدی جایگزین شد، مرکز پژوهش های مجلس در گزارشی که معتقدم تکان دهنده ترین گزارشی است که این مرکز پژوهشی در تاریخ خود منتشر کرده، با مقایسه کارنامه دولت احمدی نژاد با دولت آقای خاتمی، از زاویه ۳۵ شاخص اعلام کرد که طرفین دعوای هولوکاست چند 10 سال است که مسائلشان را با یکدیگر حل کرده اند و کاملا با یکدیگر هماهنگ و در یک جبهه هستند، اما یکباره سر و کله این فرد پیدا شد و گفت ما از هولوکاست کوتاه نمی آییم. باید گفت شما که از امور روزمرهتان بر نمی آمدید، دعوای ۸۰ سال پیش را زنده کردید، آن هم درباره چیزی که طرفین دعوا با یکدیگر حل کرده اند. بعد بیامان حرف های تند تنش آفرین به اسم اظهارات ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستی را باب کردند. در آن گزارش گفته شد در دوره ۸ ساله مسئولیت احمدی نژاد، ارزبری هر واحد تولید ناخالص داخلی ایران نسبت به دوره آقای خاتمی ۵ برابر شد! یعنی سریع ترین و عمیق ترین تدابیرعمق بخشنده به وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج برای اداره امور جامعهمان انجام شد. آیا ما نمی خواهیم از آن ها عبرت بگیریم! حساس شدن به پدیده تسخیر دولت از این زاویه مهم است.
نفوذ را آنها شکل دادند که ایران را دچار وابستگی های ذلت آور کردند
سوراخ دعا را گم کرده اید!
مومنی گفت: متاسفانه ما در ایران ماجراهای دیگری هم داریم! گاه با شرافت ترین و باسوادترین افراد را از حیز انتفاع می اندازند و در دانشگاه و جاهای دیگر حذف و برکنار می کنند تحت این عنوان که ما نسبت به پدیده نفوذ حساس هستیم! باید به آنها گفت شما سوراخ دعا را گم کرده اید! نفوذ را آن ها شکل دادند که وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج را تا این میزان افزایش شاید دادند و فقر و فلاکت را بالا بردند. به جای ادا درآوردن اجازه دهید جامعهتان رشد کند و با هر دیدگاهی برخورد نقادانه و فعالانه داشته باشد.
نفوذیان با ابزار «نفوذ» ملی ترین افراد را حذف می کنند
این اقتصاددان با بیان اینکه این پدیده نفوذ هم گاه خود تبدیل به ابزاری می شود که آن ها که خودشان نفوذی هستند داناترین، دلسوزترین، باشرف ترین، ملی ترین و دیندار ترین افراد این مملکت را حذف کنند، اظهارداشت: ببینید چقدر برای ما مسئله حیاتی و مهم است.
تا کار به فاجعه نکشیده رویه هایتان را تغییر دهید
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: به عنوان یک هدیه به تمام نهادهای نظارتی کشور و به ویژه به روسای قوا که اکنون اختیارات بی سابقه دارند، می گویم تا کار به فاجعه نکشیده رویه هایتان را تغییر دهید. حکومت یکدست برای ما در تجربه قبلی آن کارنامه را رقم زد و اکنون ببینید در این دولت چه خبر است!
بیسابقه ترین سقوط از نظر پاکدامنی اقتصادی حکومت در دوره احمدی نژاد رقم خورده است
مومنی توضیح داد: به خاطر دارید در آن دولت چه بلوایی راه می انداختند و هر منتقدی را با این عنوان که چون ما داریم با فساد مبارزه می کنیم آنها زخمی شده اند و ما را نقد می کنند کنار می گذاشتند، در حالی که بیسابقه ترین سقوط از نظر پاکدامنی اقتصادی حکومت در دوره احمدی نژاد رقم خورده است؛ در حالی که او همه رقبا و منتقدانش را به فساد متهم می کرد! این موارد یک یا دو مورد نیستند. اینکه می گویم سران قوا و نهادهای فرادست آنها قبل از اینکه ما دوباره با شکنندگی های بیشتر، همان تجربه ها را تکرار کنیم برگردند و در این شیوه که شرافتمندترین و با کیفیت ترین اهل اندیشه و اجرا را در کشور حذف کرده بازنگری کنند و عمیقا از ناحیه دین آنگونه که شهید بهشتی و قانون اساسی برای ما تعیین کرده و از زاویه خرد و تجربه روشها را مورد بازنگری اساسی قرار دهند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه مرکز پژوهش های مجلس در گزارشی عنوان کرده سال ۱۳۹۹ رتبه ایران از نظر کیفیت محیط زیست ۶۷ بوده و در دو سه ساله اخیر که حکومت یکدست را تجربه می کنیم به ۱۳۳ رسیده است، تاکید کرد: واقعا فهم اینکه فرونشست ها، گسل ها، آلودگی ها، بحران آب و ده ها ماجرای محیط زیستی دیگر در ایران اساس بقای نسل ها را تهدید می کند دشوار است و آیا این مسئله کم اهمیتی است که تریبون ها و رسانه های عمومی ما به گونه ای عمل می کنند که گویی مسئله بیاهمیت است! آیا تاکنون شده در نماز جمعه بحران های محیط زیست و فسادهای گسترده و وابستگی به واردات بیرویه مطرح شده اند! وقتی این موارد ترک شده بینید چه مواردی اولویت شده اند! این مواردی جدی است که ما بسیار نیاز داریم فهم خود را راجع به مسئله تسخیر نظام تصمیم گیری و تخصیص منابع بالا ببریم.
مومنی ضمن انتقاد نسبت به اخراج دکتر «فاطمه قابل رحمت» از دانشگاه و تقدیر از او به سبب اینکه پس از این اخراج برای بالا بردن درک و توان علمی جامعه، دست به ترجمه کتاب زده است، با بیان اینکه آیا با این اخراج کیفیت علمی دانشگاه و دانشجویان بالا رفت! اظهار داشت: آیا از عقوبت مادی و عقوبت آن دنیایی نمی ترسید که با این میزان کفران نعمت، دلسوز ترین و با شرف ترین و با کیفیت ترین افراد، خصوصا در دانشگاه را به راحتی حذف می کنید؟
وقتی دولت تسخیر می شود، مفاهیم هم کارکرد خود را از دست می دهند
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد یادآورشد: متاسفانه در این شرایط ما با از کار افتاده گی مفاهیم هم روبرو هستیم. هنوز دعواهایی است که یک فرد «دولت سالار» و فلان فرد «بازارسالار» است. مطالعه هایی که در زمینه تسخیر حکومت به دست سرمایه سالاران انجام شده می گوید، در چهارچوب این مناسبات، مفاهیم هم کارکرد خود را از دست می دهند. شاهد این هستیم که ذیل مفاهیمی که دائما پمپاژ می شود، توجیه سیاست ها و جهت گیری های ضد ملی، ضد توسعه ای، ضد مردمی و برای چاق کردن فزاینده دلال ها، رانتخورها و وارداتچی ها است.
تنها کشور دنیا با تورم دو رقمی ۵۰ ساله هستیم
این همه وعده دادید، یک گزارش راجع به کارنامه خودتان درباره تورم بدهید
مومنی اضافه کرد: مصداقهای فراوان وجود دارد. ما اکنون تنها کشوری در دنیا هستیم که بیش از ۵۰ سال است که تورم دو رقمی تجربه میکنیم. این در حالیست که ظرفیتهای دانایی ما در این دوره چند ۱۰ برابر شده اند. این نظام تصمیم گیری نمیخواهد به هوش بیاید! چه میکنید؟ دانایان را به افسردگی کشانده اند، عدهای مهاجرت کنند و عدهای دیگر دلسرد، افسرده و حاشیه نشین شوند. در نتیجه بیش از ۵۰ سال است که نمیتوانید از شر تورم دو رقمی خلاص شوید. همین دولت وقتی میخواست روی کار بیاید راجع به تورم مسائلی میگفت. اگر انصاف و شرافت دارید بگویید دولت قبلی که میگویید همه شرور به آن برمی گردد، سه سال اول تورمی که در جامعه داشت چه میزان بود و شماها که وعدههای جذاب میدادید، یک گزارش راجع به کارنامه خودتان درباره تورم بدهید. نمیشود این میزان بی ضابطه، ظالمانه و بعضا دروغ، حرفهایی را مرتبا تکرار کنید و تصور کنید به صرف تکرار کردن برای آن پذیرش هم ایجاد میشود.
ضعف شدید در بنیه تولیدی، عامل ایجاد تورم ساختاری است
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: از زمانی که جنگ جهانی دوم تمام شد، با فاصله کوتاهی در چهارچوب اندیشه توسعه گفته شد باید میان تورمی که در کشورهای صنعتی وجود دارد و عناصر اصلی آن با تورمی که در یک ساخت توسعه نیافته رانتی وجود دارد، فرق گذاشت. فهم آن این میزان سخت است که شما کلیشههایی که ۷۰ سال است بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول مرتبا به آن میدمند و مافیای رسانهای هم مرتبا آن را تکرار میکند را برجسته میکنید و از مسائل حیاتی سازنده تورم در ایران به سادگی عبور میکنید. حدود ۷۰ سال پیش متفکران ساختارگرای توسعه مفهوم تورم ساختاری را صورت بندی کردند و ذیل آن گفتند کانون اصلی استمرار بیثباتی در همه عرصههای حیات جمعی از جمله اقتصاد، ضعف شدید در بنیه تولیدی است.
چرا متوجه نمیشوید سیاستهای مالی و پولی تان فشار زیادی به صنعتگران میآورد
مومنی توضیح داد: ۵۰ سال است که نمیتوانید تورم دورقمی را حل و فصل کنید، با این حال این مافیای رسانهای کلا نقش سقوط بنیه تولیدی در این شرایط را حذف کرده است. در همین ۳۵ ساله گذشته بیسابقهترین فشارها به کشاورزان و صنعتگران با شرف کشورمان تحمیل شد. در روز روشن دستگاههایی که وظیفه شان پشتیبانی از تولید است به صنعتگران نامه مینویسند و میگویند با عرض شرمندگی کم کم خودتان برای تامین برق و گاز مورد نیازتان فکر کنید! بعد آنها که اینگونه ریشه تولید را میسوزانند، دور هم جمع میشوند و به یکدیگر مدال میدهند و خود را قهرمان مبارزه با کم گازی مینامند! چگونه میشود که متوجه نمیشوید سیاستهای مالی و پولی تان این فشار را به صنعتگران میآورد. از ۱۳۸۵ تاکنون سهم تولید کنندهها از مانده تسهیلات اعطایی بانکها نصف شده است! حالا مرتب مصاحبه کنید و بگویید ما فقط به تولید کمک میکنیم!
چقدر دیگر باید فاجعه و بحران در کشور ایجاد کنند، تا چرت ما پاره شود!
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اضافه کرد: صنعتگران و اهل تولید که میگویند ما را از دست این رباخورها نجات دهید، ما برای تامین مالی سرمایه در گردش مورد نیازمان مان با بحران مواجه هستیم. چه خبر است! این سیستم مافیایی که به صورت نامرئی رسانههای خاصی با پشتیبانیهای بسیار مشکوک مسائل اصلی و حیاتی را به حاشیه میرانند و مسائل معطوف به منافع مافیاها را دغدغه اصلی نظام تصمیم گیریهای اساسی کشور میکنند، چقدر دیگر باید فاجعه و بحران در کشور ایجاد کنند تا چرت ما پاره شود!
قابلیت بودجه ۱۴۰۳ برای مهار فقر و محرومیت زدایی به طرز بیسابقهای کاهش پیدا کرده
مومنی گفت: ماجرا فقط تداوم ۵۰ ساله تورم دو رقمی نیست، هفته پیش مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش شرافتمندانهای آورده است، قابلیت بودجه ۱۴۰۳ برای مهار فقر و محرومیت زدایی به طرز بیسابقهای کاهش پیدا کرده است. آنچه که در حال تبدیل شدن به یک تهدید امنیت ملی است و آنها که مرتبا نفوذ را مطرح میکنند باید از این دریچه هم ببینند، که چه سیاستهایی در سه دهه گذشته اتخاذ کرده اند که این گزارش میگوید نسبت «جی» به «جی دی پی» به حدود نصف آن آنچه که در دوره جنگ بوده رسیده است.
نفت را گرانتر میفروشند، اما تعهداتشان به مردم و تولید کنندهها سقوط وحشتناک ۵۰ درصدی داشته است
وی یادآورشد: از نظر اهتمام به تامین آموزش، مسکن و سلامت مردم و تامین زیرساختهای عمرانی و فیزیکی مورد نیاز تولید کنندهها تعهدات حکومت در این زمینه سقوط وحشتناک بالغ بر ۵۰ درصدی داشته است. نسبت به شرایطی که ما نفت را بشکهای ۵ تا ۷ دلار میفروختیم، چقدر بیچارگی و تلخ است که با نفت بالای ۷۰ تا ۱۰۰ دلار در هر بشکه تعهدات را در این زمینه کمتر و کمتر میکنید! آنچه که تکان دهنده است این است که میگوید حتی نسبت به ۱۴۰۲ از این زاویه در ۱۴۰۳ هم سقوط دیگر میکنیم.
نمایندگان مجلس ضعفهای سند بودجه بسیار ضعیف و منحط را برطرف کنند
مومنی گفت: امیدوارم نمایندگان مجلس مسئولانه و شرافتمندانه و متکی به دیدگاههای کارشناسی، سند بودجه بسیار ضعیف و منحط را آسیب شناسی و ضعفهای آن را برطرف کنند. با تداوم وضعیت فعلی، خودمان را بسیار در معرض شکنندگیها قرار میدهیم. هزینههای حاکمیتی وحدت بخش در سطح ملی هستند، کشوری که ۱۵ استان مرزی دارد نمیخواهد به هوش آید که چرا از نظر شاخص توسعه انسانی شکنندهترین وضعیت مربوط به استانها مرزی است! مرتبا «نفوذ»، «نفوذ» میکنید، اما به چنین مسائلی حساس نیستید!
کاستیها مربوط به قسمت عرضه حاملهای انرژی است، در جامعه شوک ایجاد نکنید
وی ادامه داد: اینها جزء الفبای اداره کشور است و ادبیات وسیعی به زبان فارسی درباره آن وجود دارد. ارائه این آدرسهای غلط که فقط منافع مافیاها را تامین میکند و ضد مردم و ایران و آینده اش عمل میکند، بیش از ۲۰ سال است که مرتبا استمرار دارد. باب نقد مشفقانه و عالمانه را بسته اید. ببینید چه کسی ضرر میکند. چند بار دیگر باید این مسئله تکرار شود تا چرتمان پاره شود! کل گزارشهای تراز انرژی که وزارتخانه نیرو منتشر میکند میگوید روزانه بالغ بر ۱.۳ میلیون بشکه معادل نفت، در فرایندهای تولید، انتقال و توزیع حاملهای انرژی اتلاف انرژی داریم. جایی که همه این کاستیها مربوط میشود به قسمت عرضه حاملهای انرژی، افراد مشکوکی که میگویند برای مواجهه با این قضیه شوک حاملهای انرژی را در دستور کار قرار بده و یک روز برق و یک روز بنزین و گازوئیل را جهشی رشد بده باید مورد توجه قرارگیرند.
شوک درمانی منافع مفتخورها را تضمین میکند
مومنی با بیان اینکه جامعه تا این میزان از این ناحیه خسارت دیده، باز میگویند این ماجرا بر اساس «ارتودوکسی اقتصاد» است! خاطرنشان کرد: بینید شرایط را لحاظ نکردن تا کجاها پیش رفته است! در ارتودوکسی اقتصاد میگویند هر چیزی که مصرفش زیاد بود را بالا ببرید، تقاضا برایش کاهش مییابد. ترم اول لیسانس اقتصاد گفته میشود این رابطه مبتنی بر ۳۵ فرض است که حتی یکی از این فروض هم در ایران موضوعیت ندارد. باز این کار را کرده اند و هر بار میزان مصرف بیشتر شده، باز دوباره زمزمه این حرفها مطرح میشود. چرا که شوک درمانی منافع مفتخورها را تضمین میکند. بنیه مردم، مالیه حکومت و بنگاههای تولیدی را توخالی آسیب پذیر و پوک میکند.
از بخش بزرگی از تولید صنعتی در ایران یک پوسته مانده و بقیه مونتاژکاری شده است
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: نهادهای نظارتی ما با کیفیت باشند و از خود بپرسند روندهای مونتاژکاری به جای تولید صنعتی در ایران تا کجا قرار است جلو برود! از بخش بزرگی از تولید که به نام تولید صنعتی در ایران اتفاق میافتد تنها یک پوسته، صورتک و ظاهرمانده و بقیه مونتاژکاری شده است. شما نمیفهمید وقتی این کار را میکنید نمیتوانید فرصت شغلی برای دانش آموختگان دانشگاهی داشته باشید. مونتاژکاری دیگر صلاحیت و تخصص نمیخواهد. ببینید چه میکنید و چگونه وابستگی ذلت آور و فقر، نابرابری و فساد را از طریق این نابرابریها به جامعه تحمیل میکنید.
ماجرای چای دبش به کجا رسید؟ گویی باید حساب و کتابها تسویه میشد که شد!
مومنی با تاکید بر اینکه از هر کدام از این زاویهها نگاه کنیم، بسیار نیاز داریم درباره تسخیر دولت در عرصه قاعده گذاری و تخصیص منابع به دست غیرمولدها توجه کنیم، اظهارداشت: ماجرای چای دبش که مانند آب خوردن از صحنه گیتی کنار گذاشته شد و در نهایت معلوم نشد چه کسی بسترسازی کرد و چه کسانی بردند و خوردند، چه شد! موضوعات بسیار کم اهمیت مسئله و دغدغه محوری نظام تبلیغاتی و سیاست گذاری ما میشود، اما ماجرای چای دبش که یکی از دهها مورد فسادهای مشروعیت سوز متعارف است، اساسا حذف شد! گویا حساب و کتابهایی بود که باید تسویه میشد و شد! اکنون سراغ مسئله بعدی برویم!
این اقتصاددان با بیان اینکه در تمام دنیا جزء الفباها این است که افزایش قیمت، ابزار سیاستی کنترل تقاضا است، گفت: شما در قسمت عرضه حاملهای انرژی بحران دارید، چندین بار در عرصه عمومی نسبت به این مسئله هشدار داده ایم، اما هیچ کدام از آنها که این اقدامات را توجیه میکنند از نظر علمی پاسخی نداشتند، اما باز این مسئله استمرار دارد و اکنون از بعضی از تریبونها زمزمههای جدیدی برای ایجاد شوک قیمتی شروع کرده اند. کانون بحران حاملهای انرژی قسمت عرضه است و ابعاد اتلاف انرژی را هم ببینید، اما فقط به مصرف کننده مظلوم و بی دفاع فشار میآورند.
۱۵ سال است میخواهید لامپهای اضافه را خاموش کنیم، اما بحرانها مرتبا حادتر میشوند!
وی ادامه داد: ۱۵ سال است که میگویید لامپهای اضافه را خاموش کنید، اما بحران هایتان مرتبا حادتر میشود! بازی با قیمت، شوک ایجاد میکند و شوک تورم میآورد و تورم هم غیرمولدها و مفتخورها را چاق میکند و تولید کنندهها و عامه مردم را به فقر و فلاکت میاندازد. این روند را متوقف کنید. باز از فردا میبینیم در این مافیاهای رسانهای مثلا مینویسند فلانی که گوشه ابرویش این گونه است و فلان فامیلش ۳۰ سال پیش فلان خطا را کرده، میگوید باید به قسمت عرضه حاملها توجه کرد و نمیداند که باید قیمت حاملهای انرژی را بالا برد! عیبی ندارد از نظر شخصی هر اظهار لطفی که میخواهید به من و امثال من بکنید، بکنید و هر حذفی که میخواهید بکنید، بکنید، اما به شرط اینکه این گره باز شود.
امتیازهای غیرعادی به مافیای سدسازی میدهید
آموزش کشاورزان برای رفع بحران آب چه شد؟!
در بخش اعظمی از سرزمین ایران، سدسازی حماقت محض است
مومنی افزود: بساطی به راه انداخته اند و میگویند در ماجرای بحران آب، هرچه فریاد دارید بر سر کشاورزان بکشید! اگر شرافت، اخلاق و انصاف موضوعیت داشته باشند باید از خود بپرسند آیا کشاورزان را آموزش داده اند که آنها زیر بارش نرفتند! آیا زیرساختها را فراهم کرده اند! زمان جنگ طرح «پوشش انهار» اجرا میکردیم تمام آنها را رها کردید و به جایش امتیازهای غیرعادی به مافیای سدسازی میدهید. ایران از اولین تمدنها در دنیا است که به تکنولوژی سدسازی نائل شد و نمیخواهم بگویم مطلقا سد سازی بد است، اما همان ایرانیان پیشگام که رحمت خدا بر همه آنان باد، به صراحت و سرعت فهمیدند که در بخش اعظمی از سرزمین ایران، سدسازی حماقت محض است؛ بنابراین به جای سدسازی سفرههای زیرزمینی آب را تقویت کردند؛ چرا که اکنون نیز گزارشهای بین المللی میگوید در حالی که میانگین بارش در ایران یک سوم میانگین جهانی است میانگین تبخیر آب در ایران ۳ برابر میانگین جهانی است.
از سدسازیهای نامرتبط با علم و مرتبط با منافع مافیاها، چه بلاهایی بر سر ایران آمده است!
وی ادامه داد: ببینید از سدسازیهای نامرتبط با علم و مرتبط با منافع مافیاها، چه بلاهایی بر سر ایران آمده است! آنها، چون میدانند کشاورزان در ایران سازمان یافته نیستند، رسانه و زوری در نظام تصمیم گیریهای اساسی کشور دارند، میدانند هر چقدر بد و بیراه به کشاورزان بگویند کسی در این مملکت آخ نمیگوید؛ بنابراین گفته اند کل ماجرای بحران آب ریشه در مصرف بیش از حد کشاورزان دارد! آماری که میدهند هم به گواه گزارشهای رسمی که وزارت نیرو و جهاد کشاورزی منتشر کرده اند، دروغ است و میزان مصرف آب کشاورزی در ایران حدود ۷۰ درصد رقم مشابه برای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا است.
در بودجه ۱۴۰۳ میخواهند باز چند سد بسازند و منابعی جدید به چند سد بی مورد تخصیص دهند
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: وقتی این مسائل را عمده میکنند، به معنای این است که بگذارید همچنان مافیای سدسازی کار خود را بکند! این همه کارشناسان مظلوم محیط زیست به خاطر فاجعههای بحرانی که ایران به خاطر کمبود آب دچارش میشود، فریاد میزنند تمام آنها را نادیده میگیرند. ببینید در بودجه ۱۴۰۳ میخواهند باز چند سد بسازند و منابعی جدید به چند سد بی مورد تخصیص دهند.
در آموزشهای ترویجی کشاورزان سهل انگاری وحشتناکی صورت میگیرد
با الگوی فعلی، برای آموزش بیش از یک دوره کشاورزان، بیش از ۱۰۰ سال زمان لازم است
مومنی با بیان اینکه اکنون پرآبترین کشورهای دنیا در تجارت خارجی و اقلام صادراتی و وارداتی شان شاغول آب بری را وارد کرده اند، یادآورشد: باید مافیای سدسازی را حذف کنید و ببینید در تجارت خارجی ما از نظر شاخصهای آب بری تا چه اندازه ولنگاریهای مشکوک میشود. آب برترین و آلوده سازترین رشته فعالیتهای صنعتی را بنا به ملاحظات پلید رانتی در کم آبترین مناطق ایران مستقر کرده اید و چقدر فساد و زد و بند پشت این مسائل وجود دارد و بدون درنظر گرفتن اینها میگویید بخش کشاورزی و کشاورزان مظلوم و بی دفاع، فقط مسئول ماجرای آب هستند. در آموزشهای ترویجی سهل انگاری اینقدر وحشتناک است که میگویند با الگوی فعلی که برای ترویج دانایی در تولید کشاورزی از ناحیه حکومت داریم، برای اینکه کاربران کشاورزی ما بیش از یک دوره آموزش ترویجی یک جلسهای ببینند بیش از ۱۰۰ سال زمان لازم است.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: ۵۰ سال است که سهم بخش کشاورزی از کل سرمایهگذاریهای صورت گرفته از ۵ درصد بالا نمیرود. در حالی که در بخش بزرگی از این زمان، بخش روستایی ما از کل جمعیت کشور دست بالا را داشته است. مناسبات اینگونه را رقم زده اید و اکنون قادر به تشخیص اولویت هایتان هم نیستید! دریچهای که از نظر معرفتی به شما کمک میکند از این ورطه نجات پیدا کنید حساسیت عالمانه به پدیده تسخیر دولت است.
به مسائل حیاتی کشور به اندازه مسائل کم اهمیتی که این میزان ذهنتان را درگیر کرده، بها دهید
از بخشهایی از بازار در ایران حاکمیت زدایی شده است
وی افزود: هشدار جدی به مقامات کلیدی کشورمان مطرح میکنم که به مسائل حیاتی کشور به اندازه مسائل کم اهمیتی که این میزان ذهنتان را درگیر کرده بها دهید. در امتداد مسئله تسخیر دولت در جهت منافع غیرمولدها، با پدیده بسیار خطرناک دیگری هم روبرو هستیم که اسم آن را «حاکمیت زدایی از حکومت به دست حکومت و به ضرر عامه مردم و به نفع غیرمولدها» گذاشته ام. از بخشهای قابل اعتنایی از بازار پول، بازار سرمایه و بازار ارز و نیروی کار و بازار کالایی ما حاکمیت زدایی شده است. حکومت هر قاعدهای که در بخشهای وسیعی از این بازارها میگذارد اصلا اصابتی به بخش بزرگی از آن حیطهها نمیکند.
تورم را برای نیروی کار جبران نمیکنید، اما به رباخوارها پاداشهای غیرعادی میدهید
مومنی یادآورشد: آنچه که بسیار غم انگیز و تلخ و بسیار نگران کننده است، این است که از این زاویه بی پناهترین بازار در اقتصاد ایران بازار نیروی کار است. در شرایطی که نیروی کار ما در پایینترین سطح از قدرت چانه زنی است، چقدر تنگناها و فشارهای غیرعادی به آنها تحمیل میشود و برای توجیه آن چه دروغهایی گفته میشود! در ۱۰ ساله گذشته اندازه رشد سطح عمومی قیمتها را ببینید، اندازه رشد حداقل دستمزد را هم بررسی کنید! در چنین شرایطی که حتی قدرت از دست رفته نیروی کار بابت سیاستهای تورم زا که به آنها تحمیل کرده اید و از جیبشان سرقت میشود را جبران نمیکند، میگویند اگر بخش بیشتری از این قدرت خرید از دست رفته را جبران کنید تورم ایجاد میشود و بعد همانها که از این نگران هستند در حالی که میانگین سهم دستمزد در کل ساختار هزینه بنگاههای ما زیر ۱۰ درصد است، میتوانند پاداشهای غیرعادی به رباخوارها بدهند!
در شرایطی که میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است بینید عزیزان در ایران چه گلی کاشته اند!
وی افزود: واقعا جای شرم دارد که نرخ بهره برای تولید کنندههای ایران طی ۲۵ سال گذشته بین ۵ تا ۱۰ برابر میانگین جهانی بوده است چگونه این مساله در ساختار هزینه بنگاهها تورم زا نیست، اما حتی به اندازه تورم هم دستمزد را جبران نمیکنید و میگویید تورم زا میشود. بعد مافیاها آنچنان این را تکرار میکنند که در بخش بزرگی از ساختار تصمیم گیری ما تبدیل به یک باور شده و صادقانه میگویند دست به دستمزدها نزنید! در شرایطی که میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است بینید عزیزان در ایران چه گلی کاشته اند!
این استاد دانشگاه در پایان ابراز امیدواری کرد به موازات همه هشدارهایی که به نظام تصمیمگیریهای اساسی کشور میدهد، برانگیزاننده مسئولیت در اهل علم خصوصا آنها که در حیطه اقتصاد، توسعه، جامعه شناسی، روابط بینالملل و علوم سیاسی هستند باشد و علیه این فریبکاریها، آدرسهای غلط و مشکوک دادن و بحران آفرینیهایی که ذیل سرمایه سالاری مفتخوار، آزمند و سیری ناپذیر به این کشور تحمیل میشود مبارزه کنند.
وی تاکید کرد: اکنون وقت کنار کشیدن، بریدن و بیمسئولیتی نیست؛ چرا که جامعه ما بیش از هر زمان دیگری به ارتقاء بنیه اندیشهای نیازمند است؛ بنابراین فعلا تا اطلاع ثانوی افسردگی، سرخوردگی و بریدن ممنوع است. باید غیرتمندانه و شرافتمندانه و مسئولانه در این زمینه ایفای نقش کنیم. امیدوارم این تلاشها منشأ خیر و بهبودی برای کشور باشد.