نقدی بر انتشار کتاب ضد «اسلام سیاسی» توسط پژوهشکده امام خمینی/ نویسنده مخالف حکومت دینی پژوهشگر برگزیده «پژوهشگاه علوم انسانی» شد
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۳۸۶۷۰۵
این نوع نظریهپردازی برای «براندازی نرم»، دور از صحنه منازعات سیاسی و در قالب و بسته بندی «علمی» صورت می گیرد، به صورت خزنده و چراغخاموش در حال پیشروی است.
سرویس سیاست مشرق- تابستان امسال، کتابی با عنوان «تکاپو برای آزادی» به قلم «علیرضا ملایی توانی» توسط انتشارات پژوهشکده امام خمینی(ره) منتشر شد. این کتاب با نگاهی تقدیسگرانه به نهضت مشروطیت ایران می پردازد و کاملا منطبق با تفکرات روشنفکران سکولار و لاییکی است که به طور خاص در دوران پهلوی از دودمان قاجار یک جرثومه فاسد ترسیم می کردند و تجربه مشروطه را یک حماسه بزرگ در راستای انقلاب فرانسه و سایر انقلابهای اومانیستی غربی، برای رساندن انسان ایرانی به «آزادی» می دانستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این روایت تاریخی، که تحت اثر تاریخنگاری دوران پهلوی و دیدگاه ضدقاجار آن، تبدیل به روایت غالب حتی تا به امروز(حتی در کتب درسی جمهوری اسلامی) شد، هیچ اشارهای به لاییک و ضددین بودن چهرههای کلیدی و پیشران مشروطه همچون آقاخان کرمانی، فتحعلی آخوندزاده، میرزا حسین خان سپهسالار، میرزا ملکم، سیدحسن تقیزاده و امثال اینها نمی شود و این که همین تفکر و مشی ضددین عاقبت منجر به اعدام روحانی بزرگ و فرزانه، شیخ فضل الله نوری توسط مشروطهخواهان شد. و فساد و هرج و مرج برآمده توسط نحلههای ضددین و ضدقانون در مشروطه راه را برای دیکتاتوری رضاخان میرپنج هموار ساخت. حتی مرحوم آخوند خراسانی که در مقاطع نخست، از حامیان جنبش مشروطه بود، بعدتر که نفاق سردمداران اصلی مشروطه درباره دین و مملکت آشکار شد و کشور به ورطه هرج و مرج و آشوب افتاد، چندین بار از حمایت اولیه خود از آن جنبش ابراز پشیمانی کرد.
در پژوهشهای تاریخی جدید، به ویژه تحقیق بسیار مهم و دقیق سیدمقداد نبوی در کتاب «تاریخ مکتوم»، نقش جریانهای وابسته به فرقه بابیت و بهاییت در مشروطه روشنتر شده است. بر اساس مدارک و اسناد متقن در کتاب «تاریخ مکتوم»، محفلی چند ده نفره از بابی ازلیهای نهانروش و پنهانکار، در انجمنی موسوم به انجمن باغ سلیمانخان میکده، طراحی و ایدهپردازی اصلی جنبش مشروطه را بر عهده داشتند و هدف اصلی آنان براندازی حکومت قاجار (به عنوان یک پادشاهی شیعه و حامی تشیع) برای برپایی حکومت بابی بوده است. حتی میرزا رضا کرمانی، قاتل ناصرالدین شاه هم جزو حلقه بابیهای مقیم استانبول بود و خطیبان و سخنرانان اصلی مشروطه چون ملکالمتکلمین و سیدجمال واعظ، که از قضاء لباس روحانیت هم به تن می کردند، بابی ازلی بودند.
حجتالاسلام دکتر داوود مهدویزادگان، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی، در نقد تفصیلی که بر این کتاب در روزنامه فرهیختگان نگاشت، صراحتا مولف کتاب «تکاپو برای آزادی» را یکی از «تقی زاده»های جدید خواند. اشاره مهدویزادگان به سخنان رهبر انقلاب در روز اول فرودین 98 بود که فرمودند:
" در داخل متأسّفانه بعضیها غرب را بَزک میکنند، بدیهای غرب را توجیه میکنند، رتوش میکنند، نمیگذارند افکار عمومی متوجّه بشود که همین دولتهای ظاهرالصّلاح - مثل فرانسه، مثل انگلیس، مثل دیگران - در باطنشان چقدر شیطنت و شرارت وجود دارد؛ مطبوعاتچیها بینشان هست، رسانهایها بینشان هست؛ مثل تقیزاده. در دورهی طاغوت، آدمی مثل تقیزاده، به این مضمون گفت که ایران باید از فَرقِ سر تا ناخن پا غربی بشود؛ یعنی سبک زندگی در ایران باید غربی بشود. امروز هم تقیزادههای جدید از این حرفها میزنند."
مهدویزادگان مولف این کتاب را توجیهگر و مدافع جریان تندرو، آنارشسیست و ضدروحانیت جنبش مشروطه به سردمداری حسن تقی زاده و سید رضا مساوات و امثال آنها می داند که برای رسیدن به مفهوم انتزاعی و اومانیستی از «آزادی»، حتی برای دیکتاتوری رضاخانی هم استدلال می تراشد!
حال کتاب «تکاپو برای آزادی»، با این نگاه تقدیسگرانه نسبت به مشروطه و نگاه تلویحی ضد اسلامی سیاسی خود(که از نظر نویسنده، از مهمترین موانع تحقق پروژه مشروطه بود)، توسط پژوهشکده امام خمینی(ره) منتشر شده است! پژوهشکده امام خمینی، که در واقع توسط محفلی از اطرافیان سیدمهدی هاشمی معدوم و مرحوم منتظری(در راس آنها شیخ عباسعلی روحانی) اداره می شود، مجموعهای تحت مدیریت تولیت حرم حضرت امام و سیدحسن خمینی است. از لحاظ تفکر حاکم بر این مرکز آموزشی، باید گفت که تندترین و افراطیترین نگاهها نسبت به انقلاب اسلامی و ولایت فقیه در این مجموعه حاکم است و در مرحله گزینش برای دوره ارشد و دکتری، ابراز کوچکترین علقه به نظام و رهبری، عمدتا موجب رد تقاضای پذیرش از سوی هیات مدیره این مجموعه می گردد!
گفتنی است، وبسایت «پرتال امام خمینی»، پرتال اصلی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت امام(زیر نظر حسن خمینی) در توضیحی که درباره این کتاب نوشته، آورده است:
" آزادی، بزرگترین آرمان و خواسته ملی مردم ایران در ۱۵۰ سال اخیر است. این اندیشه که با انگیزة مهار خودکامگیها و حرکت در افق مدرن آغاز شد، شامل دو مرحله دشوار بود: نخست، از هم گسستن رابطة خودساختة خودکامگان با آسمان به عنوان نمایندگان خدا در حکمرانی بر زمین و دوم، همراهی طبقههای گوناگون جامعه با نخبگان آزادیخواه ایرانی. تاکنون به استثنای چند بهار کوتاه، تغییر مناسبات خودکامانه نه با شیوة انقلابی و نه به شیوة اصلاحی، ممکن نشده است؛ لذا، میتوان تکاپو برای آزادی و نهادینه کردن آرمانهای آزادیخواهانه را پیچیدهترین، دشوارترین و پرهزینهترین مسألة ۱۵۰ سال اخیر ایران دانست.
نقشآفرینی طیفی از روشنفکران آگاه، پرنفوذ و مستقل از حاکمیت در طرح آرمانی برای آینده کشور و مشارکت فعال جمعی از روحانیون آزادیخواه، وجه ممیزة جامعه روزگار مشروطه به شمار میرود. از آن پس به علت سرکوبهای ساختاری نظامهای استبدادگر، به استثنای چند بهار کوتاه، نه خبری از انسجام گستردة روشنفکران منتقد و ایدهپرداز و نه اپوزیسیون نیرومند دموکراسیخواه بود و نه حتی ائتلاف آنها با روحانیون آزاداندیش شکل گرفت. امروزه، نقش انتقادی و آزادیخواهانة روحانیت به علت دستیابی به قدرت سیاسی کمرنگ شده است و منتقدان آزادیخواه نیز نمیتوانند برای تغییرات اصلاحی گسترده و اثربخش، ائتلافی فراگیر شکل دهند تا گرههای کور و پیچیدة مسیر آزادیخواهی را بگشایند."[1]
به عقیده نویسنده تکاپو، مشروطیت تا واپسین سالهای سلطنت پهلوی، پابرجا بود و خطای پهلویها در پایمال کردن اصول مشروطه و خطای ایدئولوگهای دهه 1340 و 1350 موجب تبدیل گفتمان دموکراسیخواهی به حاکمیت دینی شد و از اینجهت، چنین خطایی نابخشودنی است! یعنی نویسنده ابایی از این ندارد که همصدا با تبلیغات چهلساله سلطنتطلبان خارجنشین که انقلاب 57 را محصول خیانت «روشنفکران» و اتحاد آنان با روحانیت می دانند، انقلاب «اسلامی» را یک خطای نابخشودنی از سوی «ایدئولوگهای دهه 40 و 50» بداند. کتابی که سرتاسر آن نقد حضور دین در سیاست و تخطئه «اسلام سیاسی»(به عنوان میراث بزرگ حضرت امام) و تقدیس سکولاریزم و روشنفکران لائیک عصر مشروطه است، توسط موسسه منسوب به حضرت امام منتشر شده است.
اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود. اخیرا، اسامی پژوهشگران نمونه و برگزیده سال 99-98 «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی»(یکی از مراکز آموزش عالی اختصاصی حوزه علوم انسانی زیرمجموعه وزارت علوم)، علیرضا ملایی توانی را به واسطه انتشار همین کتاب، عنوان یکی از سه پژوهشگر برتر خود برگزیده است!
لازم به ذکر است که پروژه «مشروطهخواهی»، به عنوان بدیل «ولایت فقیه»، از سالها پیش و از همان دوران اصلاحات، پروژهای بود که توسط هسته رادیکال اصلاحات، که آنان را باید «محفل امنیتی» اصلاحات نامید، دنبال می شده و امروز هم با شدت و حدت بیشتری، توسط امثال حجاریان، تاجزاده، علویتبار، نادر صدیقی، محمدرضا تاجیک و...در محافل درونی جریان اصلاحات (به ویژه برای تغذیه فکری کادرهای جوان این طیف) شرح و بسط می شود.
مرحوم داوود فیرحی هم یکی از نظریهپردازان همین پروژه مشروطهخواهی در قالب بدیل «اسلام سیاسی» (به عنوان میراث حضرت امام و چارچوب ایدئولوژیک نظام) بود. حال به نظر میرسد که بازوهای همین «محفل امنیتی» در وزارت علوم و مراکز دانشگاهی، با انتشار این متون و برجستهنمایی و چهرهسازی از امثال «ملایی توانی»، به دنبال گسترش بسط و نفوذ همین ایدههای «براندازانه» در فضای دانشگاهی کشور هستند. متاسفانه چون این نوع نظریهپردازی برای «براندازی نرم»، دور از صحنه منازعات سیاسی جلوی چشم و در قالب و بسته بندی «علمی» صورت می گیرد، به صورت خزنده و چراغخاموش در حال پیشروی است.
[1] http://www.imam-khomeini.ir/fa/n150593
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا شهید سلیمانی پرتال امام خمینی آخوند خراسانی سیدحسن تقی زاده پژوهشگاه علوم انسانی تشیع میراث حضرت امام بابی ازلی نهضت مشروطیت ایران آقاخان کرمانی سیدحسن خمینی پژوهشکده امام خمینی تکاپو برای آزادی علوم انسانی حضرت امام تقی زاده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۳۸۶۷۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محمد رهبری، پژوهشگر شبکههای اجتماعی: گشت ارشاد بیشتر از حمله ایران به اسراییل مورد توجه قرار گرفت/ جامعه از زمان ماجرای مادر قمی به مسأله حجاب حساس شده/ در ایتا یک جزیره جدا از جامعه شکل گرفته است
به گزارش جماران؛ رویداد24 نوشت: شبکههای اجتماعی کمتر از یک دهه است که بدل به مهمترین سکوی بیان آزاد نظرات شهروندان تبدیل شدهاند. علیرغم فیلترینگ گسترده، روندهای این شبکهها هنوز شاخص مهمی برای فهم تحولات جامعه ایران است.
شبکههای اجتماعی، نمونه مهمی برای بررسی جامعهشناسیاند. این شبکها اثرات روانی بسیاری بر کاربران میگذارند که این تأثیرات در حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی و... بروز و ظهور دارد. از جمله در شبکههای اجتماعی داخلی که برخی مدعیاند با توجه به نظریه پژواک، مدیران این مجموعه از تاکتیک جامعهی همفکر برای القا نظریات خود و تزریق نگاه افراطی استفاده میکنند. در نمونه دیگر بررسی محتوایی و آماری رفتار کاربران در توییتر نیز نشان میدهد ک جامعه با وجود شرایط بحرانی جنگی، حساسیتهای اجتماعی و فرهنگی خود را از دست نداده و واکنشها نسبت به طرح نور، بسیار جدی است.
به جهت بررسی موضوع فوق، گفتگو کردیم با محمد رهبری، جامعهشناس و پژوهشگر شبکههای اجتماعی، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
در یک نگاه کلی، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در چند ماه اخیر، از نظر محتوا، محدودیت و کاربران در چه وضعیتی قرار داشت؟
در چند ماه اخیر بحث انتخابات مجلس و تنش ایران و اسراییل را در پیش داشتیم که در فضای اجتماعی از جمله توییتر، جلب توجه کرده بود. در کنار آن بحث آقای صدیقی، طرح نور، ماجرای حجاب درمانگاه قم و بازگشت گشت ارشاد به خیابان نیز بسیار مطرح شده است. در هر کدام از این موضوعات، کاربران مختلفی مشارکت داشتند.
در انتخابات مجلس عمدتاً جریان اصولگرایی بیشترین فعالیت را داشتند، البته بخشی از کاربران اصلاحطلب نیز کار کردند. در موضوع مربوط به آقای صدیقی و مباحثی که راجع به ایشان و زمین ازگل مطرح شده بود نیز، اصولگرایان و اصلاحطلبان حضور پررنگتری داشتند.
در موضوع مربوط به تنش میان ایران و اسراییل، حجم بسیار زیادی از داده منتشر شد و بر اساس میزان واکنشها به آن، میتوان آن را یکی از مهمترین موضوعات یکسال اخیر تلقی کرد. تمام گروهها و جریانات سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، اصلاح طلبان و منتقدین و اصولگرایان و جریان انقلابی با تنوع درونی این گروهها، به بحث تنش میان ایران و اسراییل پرداخته بودند. فقط در فاصله 24 ساعت ابتدایی پس از حمله ایران به اسراییل، حدود 1 میلیون توییت و ریتوییت به زبان فارسی منتشر شد که اهمیت این مسأله را نشان میدهد. به لحاظ محتوایی نیز تنوع داشتیم، از افتخار و شادمانی برای حمله به اسراییل تا انتقاد نسبت به این مسأله که توسط طیفهای مختلف منتشر شده بود.
طرح نور در فضای مجازی بازتاب بسیاری یافت، وسعت برخورد کاربران با این پدیده در شبکههای اجتماعی چگونه بود؟
نکته قابل توجه در چند ماه اخیر بحث برخوردها در زمینه حجاب است که از قبل عید و در جریان درمانگاه قم، قابل مشاهده شده که جامعه نسبت به آن حساس شده است و این را از واکنشهای عمومی به آن موضوع فهمید. به لحاظ تنوع هم تمام طیفهای سیاسی داخل و خارج به آن ماجرا توجه کرده بودند. بعد از عید با آغاز طرح نور این حساسیت به قدری اوج گرفت که بعد از حمله ایران به اسراییل و در روزهایی که پیشبینی میشد اسراییل به ایران پاسخ دهد، مسأله اصلی فضای توییتر، بازگشت گشت ارشاد به خیابان بود. بیشترین محتوایی که در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه پیش از پاسخ اسرائیل به ایران در فضای توئیتر مطرح بود، مسأله گشت ارشاد بود که بیشتر از اسراییل مورد توجه قرار گرفت.
نکته خیلی جالب در بررسی دادهها، حضور کاربران روزمرهنویس در واکنش به فعالیت دوباره گشتهای ارشاد است. این کاربران به ندرت در مسائل سیاسی ورود میکنند و عمدتا به مسائل خودشان میپردازند، اما در این ماجرا شاهد هستیم که این طیف نیز توییتهای زیادی داشتند. بعد از یکسال دوباره شاهد بازگشت حساسیتها نسبت به حجاب و سیاسیتر شدن کاربران روزمرهنویس به دنبال این مسأله هستیم.
آیا میتوان ادعا کرد که توییتر بر فضای سیاسی و فضای سیاسی بر توییتر اثر تعیینکننده میگذارد؟
توییتر و بهطور کلی شبکههای اجتماعی، به دلیل تغییر شکل روابط انسانی، تأثیرات عمیقی بر عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، داشتهاند. از آنجایی که عمده روابط انسانی به فضای آنلاین منتقل شده، این امر بر روی مسائل سیاسی و اجتماعی نیز تأثیر خود را خواهد داشت.
یکی از این تأثیرات، قطبی شدن فضای عمومی است. شبکههای اجتماعی میتوانند باعث قطببندی در جامعه شوند. قطببندیها در جامعه ما در توییتر بازنمایی و تشدید میشود. محیط توییتر و سایر شبکههای اجتماعی امکاناتی را فراهم میکنند که اجتماعات همفکر در آنجا شکل بگیرد. کاربران، کسانیکه را که با آنها اختلاف دارند دنبال نمیکنند و در مواردی مسدود (بلاک) میکنند. این رفتارها در شبکههای اجتماعی باعث تشدید قطببندیها در جامعه میشود. از آنجاییکه بسیاری از کاربران توییتر، کنشگران سیاسی و مدنی هستند، قطببندیها را به فضای واقعی نیز میرسانند. در نتیجه ما شاهد شکلگیری چرخه قطببندی هستیم؛ به این شکل که قطببندی موجود در جامعه وارد شبکههای اجتماعی شده و آنجا تشدید میشود و کاربرانی که در عرصه عمومی اثر دارند، این قطببندی تشدید شده را به آن محیط نیز منتقل میکنند و در ننتیجه قطببندی به شکل تشدید شدهتر به جامعه بازمی گردد و مرتبا شاهد افزایش قطببندیهای سیاسی هستیم.
نظریه «اتاق پژواک» در شبکههای اجتماعی چگونه تعریف میشود و تا چه حد بر رفتار کاربران اثرگذار است؟
افراد عموماً ترجیح میدهند که در محیطی قرار بگیرند که همفکرانشان درآنجا حضور دارند و مواضع همدیگر را تأیید کنند. در نتیجه هر فردی که درون اجتماع افراد همفکر با خودش قرار گرفته، مرتبا انعکاس و پژواک صدای خود را از دیگر بخشهای شبکه (همان کاربران همفکر) میشنود. به همین خاطر به این پدیده، اتاق پژواک میگویند. این فضا باعث میشود افراد حس کنند که اکثریت هستند و در نتیجه خود را برحق میدانند. تمام اینها باعث میشود تحملشان نسبت به نظرات دیگر کمتر شود و عقیدههایشان محکمتر شود. وقتی چنین اتفاقی میافتد، شاهد تشدید قطببندیها هستیم. در محیطهای قطبی گرایش به دیدگاههای رادیکال بیشتر است و کاربران تمایل دارند به کسانی بپیوندند که مواضع رادیکالتری دارند.
این پدیده تا چه حد در شبکههای اجتماعی داخلی نظیر ایتا، دیده میشود؟
ابتدا باید بگویم که این امر تا حدی در شبکههای اجتماعی مختلف و پیامرسانها دیده میشود. در توییتر ممکن است اجتماع همفکر میان چندین گروه مختلف شکل میگیرد؛ اما آنچه در ایتا شاهد هستیم شکلگیری یک اتاق پژواک بزرگ و اجتماع افراد همفکر بزرگ در کل این شبکه هست. بنظر میرسد آنچه در خصوص کاربران فعال در ایتا مشاهده میشود، شکلگیری یک جزیره جدا از کل جامعه است چرا که دیدگاههای مختلف در آنجا مطرح نمیشود و همین امر باعث تشدید قطببندی سیاسی و در نتیجه افزایش رادیکالیسم میشود. در نتیجه احتمال اینکه کاربران فعال ایتا به مرور گرایش به مواضع افراطی پیدا کنند، بیشتر میشود.
مواضع افراطی برخی کاربران شبکههای اجتماعی داخل، مشخصاً در چه حوزههای بروز و ظهور دارد و مثال آن چیست؟
ما در ایتا میبینیم که درباره علم پزشکی عقاید خیلی خاصی جریان دارد؛ بحثهایی که درباره دلارزدایی مطرح میشود در ایتا خیلی جدی است. در حوزه سیاسی نیز همینطور است و برخی تحلیلگران، نتیجه انتخابات مجلس در تهران را نتیجه رأی کاربران ایتایی میدانند که به جریانی خاص رای دادند.
راهکار عبور کاربران از فضای افراطی گلخانهای درون برخی شبکههای اجتماعی و جلوگیری از دیدگاههای تنشآمیز چیست؟
سه راه حل بیشتر نمیتوان پیشنهاد کرد؛ اول اینکه پلتفرمهای داخلی بسته شود که من موافق این ایده نیستم. راه حل دوم متکثر کردن کاربران پلتفرمهای داخلی است تا در آن دیدگاهها و عقاید متنوعی طرح شود که میبینیم که این هم جواب نداده است. جریان قدرتمند حامی ایتا سالها تلاش کرده گروههای مختلف در آنجا حضور داشته باشند اما با وجود تمامی حمایتها از ایتا، فقط گروه خاصی در آنجا فعال است. راه حل سوم این است که تلاش شود کاربران ایتا در پلتفرمهای دیگر حضور داشته باشند که این امر با رفع فیلترینگ محقق میشود. اساسا بخش مهمی از کاربران ایتا پس از فیلترینگ به آنجا پیوستند و اگر سهولت دسترسی از ایتا، در استفاده از سایر شبکههای اجتماعی وجود داشته باشد و این کاربران در سایر پلتفرمها در معرض عقاید دیگر قرار بگیرند، شاید بخشی از مسأله حل شود. بنابراین رفع فیلتر شبکههای اجتماعی چاره کار است.
نظریه سرمایهداری نظارتی که مدعی است دولتها با استفاده از اطلاعات کاربران، برای آنها استراتژی تعیین کرده و شهروند را تبدیل به یک الگو خاص خود میکنند، تا چه حد در ایران جریان دارد؟
در دوران جدید، اطلاعاتی که در شبکههای اجتماعی وجود دارد، یک منبع بزرگ برای دولت هاست که شهروندان خود را بشناسند و کاربران کشورهای دیگر را نیز شناسایی کنند. این شیوه در تمام کشورها جریان دارد و هم استفاده و هم سوءاستفاده میشود. وقتی مردم از اینترنت و شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، یعنی اطلاعات خود را در معرض دید حکومتها قرار میدهند.